فداکار

فراموشت نکردم فراموشم نکن

از تو بد نجستم از من بدی مجو

به یاد تو بودم به یادم باش

در عشق تو سوختم

ولی سوختنت را نخواهم

عشق تو هم آن دم اسیرم ساخت

آن دم که به سودای نگاهت آمیخته شدم

عشق تو همان دریاییست که من سیلی خور امواج آنم

عشق تو چون ابری است که بر شوره زار تنم می بارد

تو را می خواهم

نفسهایت را می خواهم

نگاه هایت را می خواهم

من تو را می خواهم تو را فقط تو را         just you

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد